مراجعه به متن

مراجعه به فهرست مطالب

فصل ۸

او هنگام یأس و نومیدی پایدار ماند

او هنگام یأس و نومیدی پایدار ماند

۱.‏ چرا شیلو را غم و ماتم فرا گرفته بود؟‏

سموئیل غم و اندوه شدید مردم شهر شیلو را با تمام وجود حس می‌کرد؛‏ شهری که در ماتم فرو رفته بود و از هر گوشه و کنارش صدای گریه و زاری زنان و کودکان به گوش می‌رسید.‏ آنان در غم و ماتمِ از دست دادن پدران،‏ پسران،‏ شوهران و برادران خود بودند.‏ در کتاب مقدّس می‌خوانیم که قوم اسرائیل از فلسطینیان به شدّت شکست خورد و در جنگ ۳۰٬۰۰۰ سرباز خود را از دست داد.‏ مدت کوتاهی پیش از این نیز،‏ آنان ۴۰۰۰ سرباز را در جنگ از دست داده بودند.‏—‏۱سمو ۴:‏۱،‏ ۲،‏ ۱۰‏.‏

۲،‏ ۳.‏ چه مصیبت‌هایی مایهٔ ننگ و سرافکندگی شهر شیلو شد؟‏

۲ این تنها یکی از مصیبت‌های قوم اسرائیل در آن زمان بود.‏ عیلی،‏ کاهن اعظم،‏ دو پسر شرور به نام‌های حُفْنی و فینَحاس داشت.‏ آنان صندوق عهد خدا را از شهر شیلو بیرون برده بودند؛‏ صندوقی که معمولاً در خیمهٔ عبادت نگهداری می‌شد و سمبول حضور خدا در آنجا بود.‏ اسرائیلیان این صندوق را با خود به جبههٔ جنگ بردند با این خیال که خوش‌یُمن است و سبب پیروزی‌شان در جنگ خواهد شد.‏ اما فلسطینیان صندوق عهد را به غنیمت گرفتند و حُفْنی و فینَحاس را کشتند.‏—‏۱سمو ۴:‏۳-‏۱۱‏.‏

۳ در طی قرون متوالی،‏ صندوق عهد در شیلو باعث شکوه و جلال خیمهٔ عبادت بود.‏ اما حال این صندوق دیگر در آنجا نبود.‏ عیلی که در آن زمان ۹۸ سال داشت،‏ از شنیدن این خبر به زمین افتاد و مُرد.‏ عروسش که در همان روز بیوه شده بود،‏ هنگام وضع حمل جان سپرد.‏ این زن پیش از مرگش چنین گفت:‏ «شکوه و عظمت اسرائیل از بین رفته است.‏» به راستی که شیلو جایگاه خود را برای همیشه از دست داد.‏—‏۱سمو ۴:‏۱۲-‏۲۲‏،‏ ترجمهٔ تفسیری.‏

۴.‏ در این فصل چه موضوعی را بررسی می‌کنیم؟‏

۴ حال،‏ سموئیل در این یأس و نومیدی شدید چه می‌کند؟‏ آیا او می‌تواند همچنان ایمانش را برای کمک به قومی حفظ کند که رضایت و حمایت خدا را از دست داده‌اند؟‏ امروزه تک‌تک ما نیز ممکن است گهگاهی با سختی و یأس و نومیدی روبرو شویم که ایمانمان را در بوتهٔ آزمایش قرار دهد.‏ پس بیایید ببینیم که چه درس‌های دیگری می‌توانیم از سموئیل بیاموزیم.‏

‏‹او عدالت را برقرار کرد›‏

۵،‏ ۶.‏ کتاب مقدّس در مورد این دورهٔ ۲۰ ساله چه اطلاعاتی در اختیار ما قرار می‌دهد و سموئیل در طی این دوران چه مسئولیت‌هایی داشت؟‏

۵ گزارش کتاب مقدّس در اینجا توجه خواننده را از سموئیل دور می‌سازد و به صندوق عهد جلب می‌کند.‏ همچنین به ما نشان می‌دهد که فلسطینیان با غنیمت گرفتن این صندوق،‏ چگونه دچار رنج و عذاب شدند و مجبور به پس فرستادن آن گشتند.‏ در این گزارش،‏ دوباره زمانی از سموئیل سخن به میان می‌آید که حدوداً ۲۰ سال از این اتفاقات گذشته است.‏ (‏۱سمو ۷:‏۲‏)‏ در طی این سال‌ها او به چه کاری مشغول بود؟‏ کتاب مقدّس در این مورد اطلاعاتی در اختیار ما قرار می‌دهد.‏

سموئیل چگونه می‌توانست به قومش در فائق آمدن بر یأس و نومیدی و غم از دست دادن عزیزانشان یاری رساند؟‏

۶ در کلام خدا آمده است که پیش از آغاز این دوران ‹کلام سموئیل به تمامی اسرائیل می‌رسید.‏› ‏(‏۱سمو ۴:‏۱‏)‏ در ادامهٔ این گزارش می‌خوانیم که سموئیل در پایان این دوران،‏ بر طبق عادت سالانه از سه شهر اسرائیل دیدن می‌کرد تا به شکایت‌های مردم رسیدگی کند و به حل و فصل مشکلاتشان بپردازد.‏ سپس به خانهٔ خود در رامه مراجعت می‌کرد.‏ (‏۱سمو ۷:‏۱۵-‏۱۷‏)‏ روشن است که سموئیل همواره در حال فعالیت بود و در طی این ۲۰ سال،‏ مسئولیت‌های فراوانی داشت.‏

با این که کتاب مقدّس به مدت ۲۰ سال اشاره‌ای به فعالیت‌های سموئیل نمی‌کند،‏ با اطمینان می‌توان گفت که او در خدمت به یَهُوَه فعال بوده است

۷،‏ ۸.‏ الف)‏ سموئیل پس از ۲۰ سال فعالیت سخت و شدید،‏ چه پیامی به قوم خدا داد؟‏ ب)‏ قوم پس از شنیدن گفته‌های اطمینان‌بخش سموئیل چه کردند؟‏

۷ پسران عیلی در میان قوم خدا،‏ فساد و رفتار غیراخلاقی را ترویج داده و ایمان مردم را رفته‌رفته سست کرده بودند.‏ در نتیجه،‏ بسیاری به سوی بت‌ها روی آوردند.‏ پس از ۲۰ سال فعالیت سخت و شدید،‏ سموئیل این پیام را به مردم اعلام کرد:‏ «اگر با تمام دل بسوی خداوند بازگشت نمایید و خدایان بیگانه و عشتاروت را از میان خود دور کنید و تصمیم بگیرید که فقط خداوند را اطاعت و عبادت نمایید،‏ آنوقت خدا هم شما را از دست فلسطینیها نجات خواهد داد.‏»—‏۱سمو ۷:‏۳‏،‏ ترجمهٔ تفسیری.‏

۸ در آن زمان،‏ قوم خدا زیر «دست فلسطینیها» در رنج و عذاب بود.‏ با در هم شکستن ارتش اسرائیل،‏ فلسطینیان فکر کردند که هر بلایی که بخواهند می‌توانند بر سر قوم خدا بیاورند.‏ اما سموئیل به قوم اطمینان خاطر داد که اگر آنان دوباره به یَهُوَه خدا روی آورند،‏ او به آنان یاری خواهد رساند.‏ آیا آنان راغب به چنین کاری بودند؟‏ آری،‏ قوم بت‌ها را از میان برداشتند و ‹یَهُوَه را تنها عبادت نمودند.‏› این امر مایهٔ شادی سموئیل شد.‏ سپس او قوم را در مِصْفَه،‏ شهری کوهستانی واقع در شمال اورشلیم،‏ گرد هم آورد.‏ در آن روز قوم به دور هم جمع شدند،‏ روزه گرفتند و از اعمال مشرکانهٔ خود توبه کردند.‏—‏۱سموئیل ۷:‏۴-‏۶ خوانده شود.‏

فلسطینیان تصوّر کردند که گردهمایی قوم نادم یَهُوَه،‏ فرصتی برای سرکوب کردن آنان است

۹.‏ فلسطینیان تصوّر کردند که چه فرصتی یافته‌اند و قوم خدا در مقابل چه کردند؟‏

۹ در این میان،‏ فلسطینیان از گردهمایی بزرگ اسرائیلیان باخبر شدند و آن را فرصتی خوب برای حمله به آنان دانستند.‏ از این رو،‏ برای از میان بردن پرستندگان یَهُوَه،‏ لشکری به مِصْفَه فرستادند.‏ اسرائیلیان از نزدیک شدن آنان آگاه شدند و با ترس و وحشت از سموئیل خواستند که برایشان دعا کند.‏ سموئیل چنین کرد و قربانی‌ای نیز گذراند.‏ در طی مراسم مذهبی اسرائیلیان،‏ ارتش فلسطینیان به مِصْفَه نزدیک شد.‏ یَهُوَه دعای سموئیل را اجابت کرد و با صدایی سهمگین و مهیب،‏ خشم خود را به فلسطینیان نشان داد.‏ او با ‹صدای عظیم رعد› از آسمان با فلسطینیان به مقابله پرداخت.‏—‏۱سمو ۷:‏۷-‏۱۰‏.‏

۱۰،‏ ۱۱.‏ الف)‏ چرا هنگامی که یَهُوَه علیه ارتش فلسطینیان از آسمان رعد فرستاد،‏ یقیناً امری غیرطبیعی رخ داد؟‏ ب)‏ نتیجهٔ نبردی که در مِصْفَه آغاز شد چه بود؟‏

۱۰ آیا فلسطینیان با شنیدن غرّش رعد،‏ همچون کودکانی که از ترس پشت مادرشان مخفی می‌شوند،‏ بودند؟‏ خیر.‏ آن مردان جنگجو،‏ سرسخت و قوی بودند،‏ اما شنیدن چنین صدای غرّشی،‏ برایشان تازگی داشت.‏ آیا این صدا،‏ تنها صدایی گوش‌خراش بود؟‏ آیا از آسمانی آبی و صاف شنیده می‌شد یا انعکاس صدایی در کوهستان بود؟‏ هر چه بود،‏ این صدا فلسطینیان را مشوّش و ترسان ساخت؛‏ آنان همچون شکارچیان در پی طعمه بودند،‏ اما حال خود طعمهٔ این نبرد گشتند.‏ در این میان،‏ مردان اسرائیلی به مِصْفَه سرازیر شدند،‏ فلسطینیان را شکست دادند و آنان را برای کیلومترها تا جنوب غربی اورشلیم،‏ دنبال کردند.‏—‏۱سمو ۷:‏۱۱‏.‏

۱۱ این نبرد،‏ نقطهٔ عطفی برای قوم اسرائیل بود.‏ در بقیهٔ دورانی که سموئیل داور قوم بود،‏ فلسطینیان از رویارویی با اسرائیلیان دوری کردند.‏ قوم خدا شهری را پس از شهری دیگر دوباره تحت تسلّط خود در می‌آورد.‏—‏۱سمو ۷:‏۱۳،‏ ۱۴‏.‏

۱۲.‏ عبارت سموئیل ‹عدالت را برقرار نمود› به چه مفهوم است و در این راه چه خصوصیاتی به او کمک کرد؟‏

۱۲ پولُس رسول قرن‌ها بعد،‏ سموئیل را از جمله انبیا و داورانِ عادل خواند که «عدالت را برقرار نمودند.‏» (‏عبر ۱۱:‏۳۲،‏ ۳۳‏)‏ سموئیل چگونه توانست به این امر نایل آید؟‏ او به قوم اسرائیل یاری رساند که دیدگاه خدا را،‏ در خصوص اعمال خوب در نظر داشته باشند.‏ او توانست تغییراتی در میان قوم خدا به وجود آورد،‏ چون با صبر در انتظار یَهُوَه ماند و در هر گونه یأس و نومیدی همواره با پایداری و وفاداری به فعالیت خود ادامه داد.‏ سموئیل همچنین سپاسگزار و قدردان بود.‏ پس از پیروزی در نبرد مِصْفَه،‏ او به جهت کمک‌های یَهُوَه به قومش،‏ سنگ یادبودی را در آنجا گذاشت.‏—‏۱سمو ۷:‏۱۲‏.‏

۱۳.‏ الف)‏ برای سرمشق قرار دادن سموئیل،‏ به چه خصوصیاتی نیازمندیم؟‏ ب)‏ به نظر شما،‏ چه وقت بجاست که خصلت‌هایی همچون خصلت‌های سموئیل را در خود پرورش دهیم؟‏

۱۳ آیا شما هم می‌خواهید مانند سموئیل ‹عدالت را برقرار کنید›؟‏ اگر چنین است،‏ پس بجاست که از سموئیل درس صبر،‏ تواضع و سپاسگزاری را بیاموزید.‏ ‏(‏۱پِطرُس ۵:‏۶ خوانده شود.‏‏)‏ تک‌تک ما به این خصوصیات نیازمندیم.‏ سموئیل از همان دوران نوجوانی خواهان چنین خصلت‌هایی بود و این خصوصیات در زندگی‌اش دیده می‌شد.‏ این امر برای او مفید بود،‏ زیرا او در سال‌های آتی زندگی‌اش می‌بایستی با یأس و نومیدی شدید دسته و پنجه نرم می‌کرد.‏

‏«پسرانت به راه تو رفتار نمی‌نمایند»‏

۱۴،‏ ۱۵.‏ الف)‏ هنگامی که سموئیل ‹پیر شده بود› با چه یأس و ناامیدی شدیدی روبرو شد؟‏ ب)‏ آیا سموئیل،‏ همچون عیلی،‏ پدری بی‌مسئولیت بود؟‏ توضیح دهید.‏

۱۴ در ادامهٔ گزارش زندگی سموئیل به زمانی می‌رسیم که او ‹پیر شده است.‏› سموئیل دو پسر به نام‌های یُوئیل و اَبِیا داشت و از آنان خواسته بود که در کار داوری به او کمک کنند.‏ متأسفانه اعتماد به چنین پسرانی بجا نبود.‏ با این که سموئیل خود مردی صادق و درستکار بود،‏ پسرانش به دنبال نفع شخصی خود بودند.‏ آنان از موقعیتشان سوءاستفاده کرده،‏ عدالت را زیر پا می‌گذاشتند و از مردم رشوه می‌گرفتند.‏—‏۱سمو ۸:‏۱-‏۳‏.‏

۱۵ روزی،‏ مردان پیر اسرائیل به نزد این نبی سالخورده آمدند و از پسرانش شکایت کردند.‏ آنان گفتند:‏ «پسرانت به راه تو رفتار نمی‌نمایند.‏» (‏۱سمو ۸:‏۴،‏ ۵‏)‏ آیا سموئیل از این موضوع باخبر بود؟‏ کتاب مقدّس در این مورد توضیحی نمی‌دهد.‏ اما می‌توان اطمینان داشت که سموئیل،‏ همچون عیلی،‏ پدری بی‌مسئولیت نبود.‏ یَهُوَه،‏ عیلی را سرزنش و تنبیه نمود،‏ زیرا او پسران شرورش را اصلاح نکرد و بجای احترام قائل شدن برای خدا،‏ به آنان عزّت گذاشت.‏ (‏۱سمو ۲:‏۲۷-‏۲۹‏)‏ ولی یَهُوَه چنین خطایی را در سموئیل نیافت.‏

پسران سموئیل راه درستی را پیش نگرفتند،‏ ولی او چگونه این یأس و نومیدی را تحمّل کرد؟‏

۱۶.‏ نافرمانی و سرکشی فرزندان چه احساسی را در والدین ایجاد می‌کند و والدین از سرگذشت زندگی سموئیل چگونه می‌توانند درس گیرند و دلگرم شوند؟‏

۱۶ در این گزارش نیامده است که سموئیل با شنیدن اعمال شرورانهٔ پسرانش تا چه حد سرافکنده،‏ مضطرب یا مأیوس شد.‏ بسیاری از والدین به خوبی می‌توانند خود را جای سموئیل بگذارند.‏ در دنیای تاریک امروز،‏ نافرمانی و سرکشی در مقابل والدین در همه جا دیده می‌شود.‏ فرزندان برای اختیارات والدین و تعلیم و تربیتی که از سوی آنان است،‏ احترامی قائل نیستند.‏ ‏(‏۲تیموتائوس ۳:‏۱-‏۵ خوانده شود.‏‏)‏ والدینی که با چنین مشکلات دردناکی روبرویند،‏ می‌توانند تا حدودی از سموئیل درس گیرند و دلگرم شوند.‏ سموئیل اجازه نداد که بی‌ایمانی پسرانش،‏ لحظه‌ای او را از راه راست منحرف سازد.‏ به یاد داشته باشید که حتی اگر گفته‌ها و آموزش‌های شما بی‌تأثیر باشد،‏ رفتار و کردار نمونهٔ شما می‌تواند دل فرزندتان را نرم سازد.‏ همچون سموئیل،‏ والدین باید همیشه به شکلی زندگی کنند که پدر آسمانی‌شان،‏ یَهُوَه به آنان افتخار کند.‏

‏«برای ما پادشاهی تعیین کن!‏»‏

۱۷.‏ مردانِ پیرِ اسرائیل از سموئیل چه درخواستی کردند و او چه دیدی نسبت به آن داشت؟‏

۱۷ پسران سموئیل فکر نمی‌کردند که طمع و خودخواهی آنان تا این حد بر قوم تأثیر داشته باشد.‏ مردانِ پیرِ اسرائیل به سموئیل گفتند:‏ «برای ما پادشاهی نصب نما تا مثل سایر امّت‌ها بر ما حکومت نماید.‏» آیا او از درخواست قوم رنجیده شد؟‏ سموئیل دهه‌های مدیدی از طرف یَهُوَه داور قوم بود.‏ حال قوم خواهان پادشاهی بودند،‏ نه نبی‌ای که بر آنان داوری کند.‏ ملت‌های اطراف آنان همه پادشاهی داشتند و اسرائیلیان نیز پادشاهی می‌خواستند.‏ سموئیل چه دیدی نسبت به درخواست آنان داشت؟‏ در کتاب مقدّس می‌خوانیم:‏ «این امر در نظر سموئیل ناپسند آمد.‏»—‏۱سمو ۸:‏۵،‏ ۶‏.‏

۱۸.‏ یَهُوَه چگونه به سموئیل آرامش داد،‏ اما چگونه جدّی بودن گناه اسرائیلیان را نشان داد؟‏

۱۸ توجه کنید که یَهُوَه چگونه به دعای سموئیل پاسخ داد.‏ در کتاب مقدّس آمده است:‏ «طبق درخواست آنها عمل کن،‏ زیرا آنها مرا رد کرده‌اند نه تو را.‏ آنها دیگر نمی‌خواهند من پادشاه ایشان باشم.‏» سموئیل از این پاسخ آرامش یافت،‏ اما اسرائیلیان با تصمیم خود واقعاً به یَهُوَه،‏ سلطان عالم،‏ اهانتی بزرگ کردند!‏ او به پیامبرش گفت که به قوم هشدار دهد که انتخاب پادشاهی از میان مردم،‏ برای آنان گران تمام خواهد شد.‏ ولی آنان همچنان با اصرار تمام گفتند:‏ «ما پادشاه می‌خواهیم.‏» سموئیل که همواره مطیع یَهُوَه بود،‏ آماده شد که با ریختن روغن بر سر پادشاه منتخب خدا،‏ او را مسح کند.‏—‏۱سمو ۸:‏۷-‏۱۹‏،‏ ترجمهٔ تفسیری.‏

۱۹،‏ ۲۰.‏ الف)‏ سموئیل از چه طرقی از راهنمایی‌های خدا در خصوص مسح کردن شاؤل به عنوان پادشاه اسرائیل اطاعت کرد؟‏ ب)‏ سموئیل چگونه به قوم یَهُوَه همچنان یاری می‌رساند؟‏

۱۹ آیا سموئیل از صمیم دل مطیع یَهُوَه بود یا از این تصمیم یَهُوَه رنجید و با بی‌میلی آن را پذیرفت؟‏ آیا اجازه داد که یأس و نومیدی چنان بر او مسلّط شود که رنجش و دلخوری در دلش ریشه گیرد؟‏ ممکن است بسیاری این چنین عمل می‌کردند،‏ اما سموئیل چنین نکرد.‏ او می‌دانست که یَهُوَه،‏ شاؤل را انتخاب کرده است.‏ از این رو،‏ با ریختن روغن بر سر شاؤل،‏ او را به عنوان پادشاه اسرائیل انتخاب و مسح کرد.‏ سپس با بوسیدن او،‏ نشان داد که او را پذیرفته و مطیع اوست.‏ سموئیل به مردم گفت:‏ «این است آن پادشاهی که خداوند برای شما برگزیده است.‏ در میان قوم اسرائیل نظیر او پیدا نمی‌شود!‏»—‏۱سمو ۱۰:‏۱،‏ ۲۴‏،‏ ترجمهٔ تفسیری.‏

۲۰ سموئیل بر نقاط ضعف پادشاه منتخب خدا تمرکز نکرد،‏ بلکه بر نقاط قوّت او.‏ سموئیل همچنین توجه‌اش را بر پای‌بندی و وفاداری خود به یَهُوَه معطوف داشت،‏ نه بر این که مردمی بی‌ثبات او را بپذیرند.‏ (‏۱سمو ۱۲:‏۱-‏۴‏)‏ او با جدّیت وظایفش را انجام داد و قوم خدا را از خطراتی که ایمانشان را تهدید می‌کرد،‏ آگاه ساخت و آنان را تشویق کرد که به یَهُوَه وفادار بمانند.‏ راهنمایی‌های او به دل مردم نشست و آنان به سموئیل التماس کردند که برایشان دعا کند.‏ سپس سموئیل این سخنان دلگرم‌کننده را به زبان آورد:‏ «محال است که از دعا کردن برای شما دست بکشم،‏ و چنین گناهی نسبت به خداوند مرتکب شوم.‏ من هر چه را که راست و نیکوست به شما تعلیم می‌دهم.‏»—‏۱سمو ۱۲:‏۲۱-‏۲۴‏،‏ ترجمهٔ تفسیری.‏

سموئیل با نمونهٔ خوب خود،‏ به ما یادآور می‌شود که نباید هرگز بگذاریم که حسادت یا دلخوری در دل ما ریشه دواند

۲۱.‏ چنانچه شخص دیگری به جای ما برای انجامِ وظیفه‌ای انتخاب شود،‏ الگوی خوب سموئیل به ما چه کمکی می‌کند؟‏

۲۱ گاهی از این امر مأیوس و ناامید می‌شویم که شخص دیگری به جای ما برای انجامِ وظیفه‌ای انتخاب شده است یا مسئولیتی را که ما می‌توانستیم داشته باشیم به دیگری داده‌اند.‏ سموئیل با الگوی خوب خود،‏ به ما یادآور می‌شود که نباید هرگز بگذاریم که حسادت یا دلخوری در دل ما ریشه دواند.‏ ‏(‏امثال ۱۴:‏۳۰ خوانده شود.‏‏)‏ خدا برای هر یک از خدمتگزاران وفادارش،‏ وظایف رضایت‌بخش و مفید فراوانی دارد.‏

‏‹تا به کی تو برای شاؤل ماتم می‌گیری؟‏›‏

۲۲.‏ چرا سموئیل در ابتدا در شاؤل به حق خصوصیات خوبی را می‌دید؟‏

۲۲ سموئیل در شاؤل به حق خصوصیات خوبی را می‌دید.‏ شاؤل مردی بی‌نظیر بود.‏ او بلند قامت و جذاب بود.‏ همچنین مردی شجاع،‏ مدبّر و در ابتدای حکومتش متواضع و فروتن بود.‏ (‏۱سمو ۱۰:‏۲۲،‏ ۲۳،‏ ۲۷‏)‏ علاوه بر این موهبت‌ها،‏ شاؤل از موهبتی دیگر نیز برخوردار بود؛‏ او حق انتخاب داشت؛‏ او می‌توانست خود تصمیم بگیرد و راه زندگی‌اش را انتخاب کند.‏ (‏تث ۳۰:‏۱۹‏)‏ آیا شاؤل از این موهبت به خوبی استفاده کرد؟‏

۲۳.‏ شاؤل در ابتدا چه خصوصیت باارزشی را از دست داد و چگونه تکبّر و خودبینی در او بیشتر و بیشتر شد؟‏

۲۳ متأسفانه وقتی انسان‌ها به قدرت می‌رسند،‏ ممکن است که تواضع‌شان را رفته‌رفته از دست دهند.‏ از به قدرت رسیدن شاؤل،‏ مدتی نگذشته بود که تکبّر و خودبینی بر او چیره شد.‏ او دیگر مطیع دستوراتی که خدا به سموئیل می‌داد،‏ نبود.‏ یک بار شاؤل صبر و تحمّلش را از دست داد و خود قربانی گذراند؛‏ قربانی‌ای که سموئیل قصد گذراندن آن را داشت.‏ او شاؤل را توبیخ کرد و در مورد خاندان او پیشگویی کرد که هیچ یک از فرزندانش به پادشاهی قوم اسرائیل نخواهد رسید.‏ شاؤل بجای درس گرفتن از پند و نصیحت سموئیل،‏ با اعمالِ نادرستش به نافرمانی خود ادامه داد.‏—‏۱سمو ۱۳:‏۸،‏ ۹،‏ ۱۳،‏ ۱۴‏.‏

۲۴.‏ الف)‏ شاؤل چگونه در جنگ علیه عَمالَقه از یَهُوَه نافرمانی کرد؟‏ ب)‏ شاؤل نسبت به پند و نصیحت سموئیل چه دیدی داشت و یَهُوَه چه تصمیمی گرفت؟‏

۲۴ یَهُوَه از طریق سموئیل،‏ به شاؤل گفت که علیه عَمالَقه بجنگد و بدون استثنا همه چیز و همه کس را از میان بردارد.‏ اما شاؤل،‏ اَجاج،‏ پادشاه شرور عَمالَقه را زنده نگاه داشت و بجای از بین بردن تمام غنایم جنگی،‏ بهترین آن را حفظ کرد.‏ هنگامی که سموئیل می‌خواست او را اصلاح کند،‏ شاؤل نشان داد تا چه حد تغییر کرده است.‏ چگونه؟‏ او بجای این که با تواضع،‏ پند و نصیحت سموئیل را پذیرا شود،‏ عمل خود را توجیه کرد،‏ عذر و بهانه آورد و به شکلی،‏ از موضوع طفره رفت.‏ او حتی سعی کرد که تقصیر را به گردن قوم بیندازد.‏ شاؤل برای این که از جدّیت اشتباه خود بکاهد،‏ ادعا کرد که منظور او از حفظ قسمتی از غنایم جنگی،‏ قربانی گذراندن آن برای یَهُوَه بوده است.‏ در آن موقع،‏ سموئیل این گفتهٔ مشهور را به زبان آورد:‏ «اطاعت بهتر از قربانی است.‏» سموئیل با شجاعت شاؤل را سرزنش کرد و به او گفت که یَهُوَه تخت پادشاهی را،‏ از شاؤل می‌گیرد و به شخصی شایسته‌تر می‌سپارد.‏ *‏—‏۱سمو ۱۵:‏۱-‏۳۳‏،‏ ترجمهٔ تفسیری.‏

۲۵،‏ ۲۶.‏ الف)‏ چرا سموئیل برای شاؤل ماتم گرفت و یَهُوَه چگونه بامهربانی دیدگاه سموئیل را اصلاح کرد؟‏ ب)‏ هنگامی که سموئیل به خانهٔ یَسّا رفت،‏ چه درسی گرفت؟‏

۲۵ سموئیل از قصور و کوتاهی شاؤل بسیار ناراحت و غمگین شد.‏ او تمام شب را با دعا و استغاثه به یَهُوَه گذراند.‏ سموئیل حتی برای شاؤل ماتم گرفت.‏ او در شاؤل نقاط قوّت بسیاری دیده بود،‏ اما اکنون تمامی امیدهایش نقشِ بر آب شده بود.‏ شاؤل دیگر همان مردی نبود که پیش از این او را می‌شناخت،‏ بلکه عوض شده بود؛‏ او خصوصیات خوبش را از دست داده و به یَهُوَه پشت کرده بود.‏ سموئیل دیگر رغبتی به دیدن شاؤل نداشت.‏ پس از چندی،‏ یَهُوَه بامهربانی دیدگاه سموئیل را اصلاح کرد و به او گفت:‏ «تا به کی تو برای شاؤل ماتم می‌گیری چونکه من او را از سلطنت نمودن بر اسرائیل رد نمودم.‏ پس حُقّهٔ [پیمانهٔ] خود را از روغن پر کرده،‏ بیا تا تو را نزد یَسّای بیت‌لَحَمی بفرستم،‏ زیرا که از پسرانش پادشاهی برای خود تعیین نموده‌ام.‏»—‏۱سمو ۱۵:‏۳۴،‏ ۳۵؛‏ ۱۶:‏۱‏.‏

۲۶ یَهُوَه برای به انجام رساندن مقصودش به انسان‌های ناکامل و بی‌ثبات وابسته نیست.‏ اگر کسی به خدا پشت کند،‏ یَهُوَه شخص دیگری را برای انجام مقصودش برمی‌گزیند.‏ سموئیل این مرد سالخورده دیگر در ماتم شاؤل نبود.‏ مطابق با فرمان یَهُوَه،‏ سموئیل به خانهٔ یَسّا در بیت‌لَحَم رفت.‏ شماری از پسران بلند قامت و خوش قیافهٔ او در آنجا بودند.‏ اما یَهُوَه از همان ابتدا به سموئیل یادآور شد که نباید به ظاهر شخص بنگرد.‏ ‏(‏۱سموئیل ۱۶:‏۷ خوانده شود.‏‏)‏ سرانجام،‏ سموئیل کوچک‌ترین پسر یَسّا،‏ داود را دید؛‏ کسی که یَهُوَه انتخاب کرده بود.‏

او پی برد که هیچ مشکل و شرایط مأیوس‌کننده‌ای نیست که یَهُوَه نتواند آن را از سر راه بردارد؛‏ او حتی می‌تواند آن را به برکتی تبدیل کند

۲۷.‏ الف)‏ چه امری به سموئیل کمک کرد تا ایمانش را قوی‌تر کند؟‏ ب)‏ در مورد ایمان سموئیل چه فکر می‌کنید؟‏

۲۷ سموئیل در سال‌های آخر زندگی‌اش پی برد که یَهُوَه به حق،‏ داود را جایگزین شاؤل کرد.‏ شاؤل از شدّت حسادت تا جایی پیشرفت که قصد کشتن داود را داشت و ارتداد را پیش گرفت.‏ اما داود خصوصیات زیبایی داشت.‏ او شجاع،‏ باایمان،‏ وفادار و پای‌بند به معیارهای خدا بود.‏ سموئیل همچنان که به پایان عمر خود نزدیک می‌شد،‏ ایمانش قوی‌تر می‌گشت.‏ او پی برد که هیچ مشکل و شرایط مأیوس‌کننده‌ای نیست که یَهُوَه نتواند آن را از سر راه بردارد؛‏ او حتی می‌تواند آن را به برکتی تبدیل کند.‏ سموئیل حدوداً یک قرن زندگی کرد و عاقبت درگذشت.‏ جای تعجب نیست که اسرائیلیان با از دست دادن این مرد باایمان در سوگ او نشستند.‏ بدین ترتیب،‏ سرگذشت زندگی او برای تمامی خدمتگزاران یَهُوَه الگویی بس ارزنده است.‏ به همین دلیل بجاست،‏ از خود بپرسیم:‏ ‹آیا از ایمان سموئیل سرمشق می‌گیرم؟‏›‏

^ بند 24 سموئیل خود اَجاج پادشاه را کشت.‏ نه این پادشاه شرور،‏ نه خاندانش شایسته رحمت و بخشش بودند.‏ قرن‌ها بعد،‏ ظاهراً یکی از نوادگان عَمالَقه به نام «هامان اَجاجی» قصد داشت که تمام قوم خدا را از روی زمین محو سازد.‏—‏اس ۸:‏۳‏؛‏ برای کسب اطلاعات بیشتر به فصل‌های ۱۵ و ۱۶ این کتاب مراجعه شود.‏